اميرساماميرسام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

امیرسام پسرگل مامان و بابا

لبخند

  بیایید لبخند بزینیم بــــــــــــدون انتظار هیـــــــــــــچ پاسخی از دنـــــــــــیا ...
26 تير 1391

پسرم عاشقتم

اینم برای این که حسودیت نشه عشق مامانی............ یه وقت  فکر نکنی تو رو یادم رفته؟ می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم … ...
25 تير 1391

عشق مامانی به بابایی

اینو می نویسم چون احساس می کنم شاید ازم ناراحت باشی؟       همه می پرسند: چیست در زمزمه مبهم آب   چیست در همهمه دلکش برگ   چیست در بازی آن ابر سپید، روی این آبی آرام بلند، که تو را می برد اینگونه به ژرفای خیال   چیست در خلوت خاموش کبوترها چیست در کوشش بی حاصل موج چیست در خنده جام که تو چندین ساعت، مات و مبهوت به آن می نگری   نه به ابر، نه به آب، نه به برگ، نه به این آبی آرام بلند، نه به این خلوت خاموش کبوترها، نه...
25 تير 1391

سوژه های جدید3

امیرسام خیلی بچه ها رو دوست داره و از وان بشتر عاشق آب خوردن...........بچم توهم زده بود تو خونه خاله ندا یه ظرف خالی برداشته بود و یه ملاقه پلاستیکی و هی به خیال خودش اب می خورد و بقیه رو هم مجبور می کرد بخورن؟ عافیت باشه خوشگلم................یه موقع شیشه اب از دستت نیفته ها؟ این دوتا اسباب بازیها جزء اسباب بازیهای ارزان امیرسام هستن ولی این آقا پسر اینا رو بیشتر از بقیه دوست داره(آخه باباجون خیلی رو امیرسام حساسه می گه بهترین لباسارو باید واسش بخری جنسای ارزان و بد باعث حسایست پوستش می شه......در مورد اسباب بازی هاشم می گه اگه از جنس نامرغوب باشن چون می زاره تو دهنش خطرناکه...................باباجونه دیگه؟ ...
25 تير 1391

سوژه هاي جديد.2........خرابكاري تا شيرين كاري

ای همیشه جاودانه در میان لحظه هایم                غصه معنایی ندارد تا تو می خندی برایم   خرابكاري پسر گلم ........ديگه هيچ دكوري و وسيله تزييني تو خونه ما پيدا نمي شه......تا بريم خونه  جديدمون و دوبار همه چي بخرم.......انشاءاله ميشكنه تازه تلفني به دوستاشم اطلاع رساني مي فرمايند؟آلو..... امیرسام در حال خانه سازی ....................البته بیشتر قایم موشک بازی.....................فدای دالی  گفتنت بشه مادر الهی. . جیگر مامان در حال غذا خوردن............ عاشق کباب.............حالا هر نوعی..........
25 تير 1391

تولد یک سالگی بارسین گلی-دختر دایی امیرسام

روز تولد هر کاری کردم  زیاد نخوابید ی و قبل رفتن نشد غذا بهت بدم انجا هم خوابت  می امد، دندان  هم می خواستی درآری...................هیچ چیزی نمی خوردی  حتی شیر ،حسابی اعصابم خورد بود .....با باباجونم سر یه قضیه ای بحثم شده  بود .......خلاصه اصلا بهم خوش نگذشت ولی برعکس اوضاع امیرسام...............خیلی  رقصید و چون اولین تولدی بود که میدید بهش خوش گذشت ........ مجبور شدیم زودتر برگردیم و تاآخرش نموندیم..................به کیک نرسیدیم؟ اینم بارسین خانم گل عمه ،بقل عمو زمان جونش ...
24 تير 1391

سوژه های جدید1

آلو چی شده؟      پسرم تمام کاغذ دیواری گوشه کنار خونه رو کنده..........تو عکس معلومه.. این مدلی غذا خوردنو ندیده بودم؟ مگه چیه می خوام ببینم این ماه چقدر وزن گرفتم ؟ نمی دونم عشق مامانی چرا انقدر این کمدو دوست داره..................جا قحطه واسه اب خوردن..........اکثرا وقتی می خواد پی پی کنه هم میره تو این کمد با دستشویی اشتباه گرفته؟ اینم فنجان آب پسرم که همیشه جلوشه و داره با قاشق آب می خوره.... رو آب بخندی بچه..... نمی دونم تا از این خانه بلند شیم چیزی از این شومینه می مونه.............؟ ...
21 تير 1391