اميرساماميرسام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 19 روز سن داره

امیرسام پسرگل مامان و بابا

روز میلاد تو

      امروز روزيست  به ياد ماندني ،زيبا،پر از عشق...... امروز ميلرزد دلم،دستم واشكي كه گوياي همه چيز است آخر امروز(22 شهريور 91) سالروز زيباترين هديه خداوند به زمين است و سالروز جدايي تو از فرشته ها.............. آري! امروز روز توست،دلبندم روز ميلادت روزي كه تو آغاز شدي..... اما نه................ امرزو تنها ميلاد تونيست......ميلاد ما هم هست........ روز كامل شدن ما با تو... گل پسرم.................اميرسام جان يادت  هست؟آن لحظه شيرين ديدار....... عجب روزي بود................و تو درست در همين روز...
25 شهريور 1391

روز شمار تولد

میلاد تو شیرین ترین بهانه ایست که می توان با آن به رنجهای زندگی هم دل بست   امسال هم مثل پارسال نتونستیم درست تو روز تولدت برات جشن بگیریم و تو روز ١٦ شهریور برات جشن تولد گرفتیم.دو روز مانده تا ٢٢ شهریور سالروز تولدت فرشته کوچولوی مامان و بابا. عاشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقتیم   ...
20 شهريور 1391

سفر به اصفهان براي اولين بار با اميرسام)شهريور 91

ب به قصد عروسي خاله سهيلا جون بت همراهي خاله ندا ي اميرسام سفرمون به يه سفر 4-5 روزه تبديل شد خيلي خوش گذشت ..............البته چون اكثرا بيرون بوديم پسرم برنامه خواب و خوراكش حسابي بهم ريخته بود براي اولين بار يه كمي بدخلقي مي كرد...............البته همه جاي اصفهان رو نتوستيم بريم بينيم و بي آب اصفهان از زيبايي آن كم كرده بود .............نمي خوام جسارت كنم و لي من با ادم هاي خوبي تو اين سفر اصفهان روبرو نشدم و خاطره خوبي از مردمش ندارم .ولي از قديم گفتن همه جا هم آدم خوب پيدا ميشه هم بد؟ راستي از بازار امام دو تا زنگوله واسه اميرسام خريديم بسته بوديم به گردنش تا گم نشه از بس يه جا نمي مونه؟؟؟...... ...
18 شهريور 1391

سوژه های جدید

امیرسام و بادو بادو بازی تو خونه خودمون امیرسام و کار با لب تاب،از دستش دیگه نمی دونم کجا قایمش کنم؟ امیرسام -محمدرضا و مانیا بچه های خاله ندا جون امیرسام در حال کمک کردن تو کارهای خونه...........قربون دستای کوچولوت بشه مامان. امیرسام عاشق پیازچه خوردنه...........به قول خاله ندا جون چیزایی می خوره که خاصیت داره مثل سبزی -سالاد -کاهو-زیتون -قلوه-دل-بال کبابی -کباب کوبیده و...اصلا اهل نون و برنج و.....نیست پسرم نمی خواد اضافه وزن داشته باشه چیه چاقالو باشه هر لباشی نمی تونه بپوشه؟ اینو نگیم چی بگیم؟ اوالین باری که امیرسام چتر دید... امیرسام نبات خوره شدیده آب بازی تو تراس بازی تو پارک...
12 شهريور 1391

تعطیلات تابسنانی 91-از 25 مرداد تا 11 شهریور ماه

سلام .....ما آمديم اما با 17 روز تاخير............توي اين تعطيلات كه سه تايي پيش هم بوديم خيلي خوش گذشت. اما بدیش این بود که  هيچ استراحتي نداشتيم............... اميرسام هم چون مثل ماركوپولو همش تو سفر و گردش بود خيلي خسته شده و آخرای سفر ......مخصوصا بعدعروسي خاله سهبلا جون  تو اصفهان خيلي اذيت كرد............... خلاصه اتفاقات و گردش هاي اين تعطيلات كه سر فرصت عكساشون رو براتون مي ذارم رو پایین نوشتم: 1-دندان دراوردن.............. بعد چند روزمريضي و تب ، قبل تعطيلات................3 تا دندان جديد با هم......(به قدری تو مسافرت سر دندان در اوردن وبدغذایی اذیتم کرد که نمی دونید ......ی...
12 شهريور 1391

شروع تعطیلات تابستانی امیرسام و مامان و باباجون

از 5 شنبه 26 مرداد تعطيلات تابستاني مامان و بابايي شروع ميشه اميرسام هم يه هفته از طرف مهد تعطيلن ..................ميخوايم اگه خدا بخواد حسابي خوش بگذرونيم............. 1-قراره هفته اول بريم سمت شمال غرب(اردبيل و سرعين و آستاراو....)آخه باباجون تا به حال ان طرفا نرفته 2- هفته دوم هم عروسي خاله سهيلا جون تو اصفهانه ......كه هنوز هيچ كاري نكرديم و هيچ تداركي نديديم 3-بايد كم كم واسه تولد اميرسام كوچولوي خودم آماده بشم............البته پارسال تولد خيلي مفصل گرفتم ولي امسال چون موقتا تا چند ماه ديگه تو تو اين خونه هستيم و جامون كوچيكه و نمي خوام تولد مفصل بگيرم البته.................... همه چي هست ولي مهمانا ف...
25 مرداد 1391

عکس های عید 90-مهد ایرانمهر

  ما برای عید ٩٠ یکی دوماهی جلوتر لباساشو خریدیم که یه دستش این بود ولی وقت نکرده بودیم بند شلوارشو بخریم که مهد اعلام کرد می خواد عکسای عیدشونو بگیره دیگه وقت نشد بخرم مجبور شدیم همین طوری عکس بگیرن...............پسر گلم ببخشید مامانی کوتاهی کرد؟ ...
25 مرداد 1391

دندان یا ویروس جدید؟

پسر گل مامان خدارو شكر از واكسن 18 ماهگي تا الان مريضي  خاصي نگرفته بود كه من بخوام خانه بمونم و مرخصی بگیرم، ولي الان دو هفتس همش درگيرم خداواسه هيشكي نياره حتی همین تب ساده ،دوهفته پيش كه خروسك شد من چون يه بار تجربه داشتم و خروسک گرفته بود  نترسيدم و خونسرد ،صبركردم تا خوب بشه چون  می دونستم ويروسه و دوره داره بايد بگذره و داروي خاصي نداره ،هرچند يه روز مرخصي گرفتم و خونه بودم ولـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــي.........اين داستان ادامه پيدا كرد وتا ديروز درگير بودم البته بهتر شد ه بود و مهد هم ميرفتو لي از شنبه صبح كه بيدار شدم بهونه گير بود بعد چند روز  كم كم ت...
24 مرداد 1391