اميرساماميرسام، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

امیرسام پسرگل مامان و بابا

تعطیلات تابسنانی 91-از 25 مرداد تا 11 شهریور ماه

1391/6/12 14:00
نویسنده : نگار
675 بازدید
اشتراک گذاری

سلام .....ما آمديم اما با 17 روز تاخير............توي اين تعطيلات كه سه تايي پيش هم بوديم خيلي خوش گذشت. اما بدیش این بود که  هيچ استراحتي نداشتيم...............

اميرسام هم چون مثل ماركوپولو همش تو سفر و گردش بود خيلي خسته شده و آخرای سفر ......مخصوصا بعدعروسي خاله سهبلا جون  تو اصفهان خيلي اذيت كرد...............

خلاصه اتفاقات و گردش هاي اين تعطيلات كه سر فرصت عكساشون رو براتون مي ذارم رو پایین نوشتم:

1-دندان دراوردن..............

بعد چند روزمريضي و تب ، قبل تعطيلات................3 تا دندان جديد با هم......(به قدری تو مسافرت سر دندان در اوردن وبدغذایی اذیتم کرد که نمی دونید ......یه موقع هایی فکر می کنم خیلی بی عار شدم که بازم مسافرت میرم خدا رو شکر تو سال ٩١ جای کل ٢.٥ سالی که مسافرت نرفته بودیم(فقط ٣ رو زمشهد تو سال ٨٩) در اومد.نمی دونم اخه پسر گلم چرا یکی یکی دندون در نمی اری که اینقدر اذیت بشی .........ولی خدا روشکر الان ١٩ تا دندان داره.اگه بگم فکر کنم امیرسام داره میرسه به وزن قبل عید درزغ نگفتم بچم از شمال (خرداد٩١)که برگشتیم از این رو به اون رو شده هیچی نمی خوره دیگه اعصاب رام نذاشته.........حالا این تب ودندان و مسافرت (برنامه خواب و غذایش کاملا بهم ریخته بود)دیگه کاملش کرد........البته خدارو شکر  از پریروز که خونه هستیم بهتر شده............

2-تولد درسا...........دختر دايي زمان جون(٢٦  مرداد)

زندایی فهیمه به خاط ما انداخت تولد رو ٥ شنبه که ما وقت داشته باشم وسایل سفرمون رو اماده کنیم........خونه مامان فریده تولد گرفتن تا بابا نورورز جون که مریض هست و نمی تونه را بره یا راحت بشینه هم تو جشن باشه.........فقط خواهر برادرای خودم بودن.جاتون خالی خیلی خوش گذشت و امیرسام هم حسابی ترکوند.

3-سرعين-اردبيل-آستارا(4-5 روزه)..................با دو تا عمه هاي اميرسام هفته اول تعطیلات رفتیم سمت شمال غرب ایران

4-اصفهان(4 روزه)با خاله ندا جون

5-عروسي خاله سهيلا تو اصفهان(دوشنبه 6 شهريور)..

6-رفت و برگشت مامان بزرگ صنم از  كربلا(البته نه تو رفت نه برگشت ما نبوديم.....)

7-راستي كل شهريور ماه با سه تا عكس متفاوت ،اميرسام رو ميشه تو صفحه ني ني وبلاگ ديد(به منا سبت تولد پسر گلي توي شهريور ماه)...................هر 10 روز يه عكس جديد

 

امیرسام هر کاری خواست تو مسافرت و تعطیلات انجام داد ولی چون ما با بقیه باید هماهنگ می شدیم ساعت خواب و غذا و....واسه آن مناسب نبود...........هرکاری هم که بلد نبود یاد گرفت :

١- دردری شده و اصلا نمی خواد خونه بمونه٢-نمی دونم از کجا دست تو دماغ کردن رو یاد گرفته مخصوصا می دونه باباش بدش میاد جلوی ان تکرار می کنه تا دنبالش کنه٣-گاز گرفتن البته واسه بازی بعضی وقتا از بیکاری خودشو گاز می گیره میگه بوسش کنم٤-همش بازی های خشن و بزن بزن .........هر چی دستش بیاد می زنه تو سر بقیه.....ولی همه اینا حالت بازیه نه دعوا و......٥-هر کی هر کاری بکنه سریع به بقیه گزارش می ده و چوقولی می کنه.........به قول خاله ندا خوبه هنوز زبون وا نکرده وگرنه؟

و......

 شب قبل از تموم شدن تعطیلات ظهر نذاشتم بخوابه تا شب زود خوابش ببره.....شب ساعت ٨ شب دیگه خود به خود خوابش برد................اما آقا پسر گلم ساعت ٣ تا ٤.٥ شب بلند شد به بازی کردن و نخوابید خوابه ما رو هم بهم ریخت.............دوباره صبح ساعت ٧.٣٠ به زور بیدار شد و جلوی مهد یه کم گریه کرد بعد ١٧ روز می خواست بره مهد سخت بود.............البته بیشتر خوابش میومد............ولی وقتی خودم بردمش بالا تا مربیاشو دید رفت بقلشون و منو یادش رفت.........................سخته الان دلم واسش یه ذره شده....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مونا مامان امیرسام
15 شهریور 91 23:59
سلااام مامانی.انگار حسابی خوش گذروندید.
مونا مامان امیرسام
16 شهریور 91 0:00
من که جرات نمیکنم با امیرسام برم سفر.یه قرارهم گذاشتیم اما من کنسلش کردم.خیلی اذیت کرد امیرسام یا نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام عزيزم
زياد سخت نگير
اگه بخواي اينطوري باشي هيچ جايي نمي توني بري.منم اولا مثل شما بودم ولي الان واسه گشت و گذار نفر اولم واسه اميرسامم هم بهتره بهش خوش مي گذره و حسابي دردري شده.