اميرساماميرسام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

امیرسام پسرگل مامان و بابا

خوشحالم...........

1391/4/28 11:23
نویسنده : نگار
470 بازدید
اشتراک گذاری

 

دیروز طبق روال هر هفته ،سه شنبه رو خونه بودم ......امیرسام رو هرکاری کردم بیدار نشد تا نزدیک ساعت ١٠،من هم ساعت ١٠ وقت آرایشگاه داشتم(چند وقتیه شروع کردم به پوستم دارم می رسم)مجبور شدم بندازم واسه ساعت ١١ تا آقا پسر گلم تا هروقت خواست بخوابه ،بیدار شد صبحانه خورد و گذاشتمش مهد کودک و کارهای خودم رو انجام دادم...............عصر ساعت٢.٣٠ رفتم دنبالش و آمدیم خانه و عصرانه (عدسی)خورد البته بدون مقاومت و مامانیش رو کلی خوشحال کرد.........میوه هم یه موز خورد(اصولا امیرسامک چند روز نمی خوره چند روز تلافی میکنه و ذخیره سازی واسه بعد ها..........)با باباجون ساعت ٥ رفتیم مطب دکتر موحدی فوق تخصص آلرژی اطفال و تست کرد (البته نفسکم هیچ گریه ای نکرد و ما هم جایزه برایش یه عینک آبی خوشگل خریدیم)آقای دکتر فرمودن  آلرژی به پروتین گاوی کامل برطرف شده و ما رو کلی خوشحال کرد  من از ٥ ماهگی امیرسام که فهمیدم رژیم رو رعایت کردم تا زودتر خوب بشه..........البته حدس میزدم چون از عید من و امیرسامم هیچ رژیمی رو رعایت نکردیم و خدا رو شکر هیچ مشکلی هم نبود .......................با اجازتون ١٠٢ تومن به آقای دکتر پرداخت کردیم  .............(واسه بچه هر چی خرج میشه اصلا به چشم نمیاد.

از مطب که بیرون  آمدیم کلی غذاخوری و فروشگاه و ......بود ماهم رفتیم جگر بخوریم(بابایی جون چند  وقته  هوس کرده بود) امیرسام اولین بار بود می خواست امتحان کنه............جگر رو تف کرد و خوشش نیومد  و لی دل و قلوه رو دوست داشت و خورد و ما رو خوشحال تر از قبل کرد..............بال کبابی گرفتیم که من خیلی دوست دارم مگه امیرسام گذاشت...............فقط دهنش با ز بود................بده............آخه شما بگید مگه بال چقدر گوشت داره.................یه موقع هایی وقتی دیر می شد ..........پوست هایی که جدا کرده بودم رو می چپوند تو دهنش.................

 

خلاصه مامانی هیچی نتونست بخوره ،باباجون می گفت خودت بخور ولی من وقتی امیرکم تندتند می خورد و نجوییده از ترس اینکه تموم بشه قورت میداد ،کلی کیف میکردم ونخوردنم یادم رفته بود............آمدیم خانه ساعت ٩ بود جیگر طلا نشست یه کمی هم ماکارانی خورد و خلاصه دیروز از هر نظر خدا با من یار بود و کلی خوشحالم کرد.....................خداجونم خیلی دوست دارم

 

 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان کسری
29 تیر 91 11:56