گردش آخر هفته...........رفتن به کن سولقان
با باباجون قرار گذاشتیم اگه بشه و خدا بخواد تا هوا گرمه اخر هفته ها خانه نمانیم و هر هفته یه جایی بریم آن هفته از ابشار تهران شروع کردیم و این هفته هم می بینید...........
هوا سرد بشه شاید زیاد فرصت پیش نیاد......
خیلی آنجا نبودیم ٢-٣ ساعت بیشتر نموندیم . به خاطر اب بازی کردن عشقمون رفته بودیم.............خیلی کیف کرد....مخصوصا جایش خوب وبد اب آروم می رفت و گو نبود و ما نمی خواست خیلی مواظب عسلک باشیم.
ولی امیرسام خان بنا به علل نامعلوم علرغم ظاهر سالم ،نمی دانم چرا غــــــــــــــــــــــــــــــذا نمی خوره آن روز کلی ما رو اذیت کرد وتا فردا صبح هیچی نخورد البته این داستان چند روزیست ادامــــــــــــــــــــــــــــــــــــه دارد...............خدایا به من صبر بده.
آب خیلی سرد بود ولی گرمی هوا جبران می کرد.......
راستی پدر و پسر لباساشون رو ست کرده بودن
تازه کلی با کامیونش بار زدو با سنگا بازی کرد