اميرساماميرسام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 25 روز سن داره

امیرسام پسرگل مامان و بابا

مادرانه

  وقتي بچه دار مي شويد اجازه ميدهيد بخشي از قلبتان تا ابد بيرون سينه بتپد ...
12 دی 1391

بیماری زمستونی

    اميرسام روز چهارشنبه 6 دي وقتي از مهد تحويلش گرفتم حالش خوب بود  ، نصفه شب با صداي قوقو كردن و سرفه هاش شديدش  كه حالت خفگي داشت بيدار شديم چون سال قبل هم خروسك شده بود نترسيدم........... فرداش عصر قبل از اينكه شب يلدا بريم خونه خاله ندا جون رفتيم فوق تخصص عفوني اطفال تو مركز شهرداري ولي ................نمي دونم دوبار هست كه  اين دكتره ميبريم هيچ نتيجه اي از داروهاش نمي گيريم .............گفت هيچ عفونتي چيزي نداره و حساسيت هست دو تا شربت داد .(چون اول سرماخوردگي بود علائمي نداشت) شب بدتر شد و بالاخره انگار سرماخوردگي بعد از 3 روز بيرون زد و مامان نگار رو مجبور كرد تا 3 روز مرخصي بگيرم و به...
11 دی 1391

شعر های کودکانه

امروز صبح چند تا شعر از اینترنت گرفتم و می خوام حفظ کنم و واسه امیرسام بخونم آخه اگه قبل خواب کتاب بیارم که دیگه خواب خبری نیست ..............مجبورم از خودم شعر و قصه بگم واسش تا بخوابه......................... مي خوام يه غنچه باشم ميون باغچه باشم برگامو هي وابكنم ببندم وقتي كه آفتاب ميتابه بخندم برم به مهموني شاپرك ها قصه بگم براي كفشدوزك ها (غنچه اسير خاكه منتظر آفتابه وقتي كه تشنه باشه تو آرزوي آبه)   ميخوام يه ماهي باشم تو آب آبي باشم پيرهن سرخ پولكي بپوشم از آب پاك چشمه ها بنوشم باله ها مو واكنم و ببندم ،شنا كنم ،شادي كنم، بخندم (ماهي فقط تو آبه ،تو حوض ورود ...
10 دی 1391

واژه نامه امیرسام

    البته تا جایی که حضور ذهن دارم: قربون آن لبات بشم که برای تلفظ اکثر کلمات غنچه می شه!!!!!!!!! انا...........................حنا آتاق.........................اتاق آبه...............................آب نون ننه..................................نمك بلبل....................................فلفل موووووووز............................موز پتغال................................پرتغال هولو.................................هلو آچق................................قاشق قان قان...............................ماشين بورو..............................برو اخواب..........................بخواب آشو..............
6 دی 1391