اميرساماميرسام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

امیرسام پسرگل مامان و بابا

شرح حالی از خانه ما و امیرسام در روزهای آخر سال 91

1391/12/16 13:29
نویسنده : نگار
1,141 بازدید
اشتراک گذاری
  • خيلي وقته نتونستم بيام و چيزي بنويسم.......خيلي اتفاق ها افتاده  تو اين مدت و بدترينش اينه كه انگشت پسرم تو ختم مادر خانمه دايي پژمان جوني موند لاي در ماشين و الان بعد يك ماه داره ناخنش در مياد .......مامانت بمره الهي چه گريه اي ميكردي . همش ميگفتي مامان سوخت..........حالا ديگه ميترسي اصلا دستتو سمت هيچ دري نمي بر ديگه.......
  • آره بند خدا مادر زندايي ويدا جون به خاطر سرطان خون به رحمت خدا رفت........خيلي دلم سوخت .........خدا هيچ بنده اي رو گرفتار اين بيماري نكنه .........نميخام از مرضيو مردن بگم ولي واقعا تا سلامتي هست بايد قدرش رو دونست........مخصوصا وقتي همچين پسر گلي رو خدا بهمون داده..............خدايا به خاطر همه نعمت هاي كه بهمون دادي وندادي شكر...........
  • امروز يه جايي خوندم نوشته بود هميشه همه چيزايي كه دوست داريم بدست نمياريم ...........ولي ميتونيم تمام چيزايي كه بدست  مياريم را دوست داشته باشيم.............پس بياد همه چيزايي كه داريم رو دوست بداريم وقدرشون رو بدونيم
  • راستي بابا نوروز جون تو همين گيرو دار رفته بيمارستان.......نزديك يك ماه انجا بود و ديروز تازه مرخص شد.......انقدر سرمون گرم كاراي شركت و بچه و خانه و اسباب كشي وبد كه زياد نتونستيم بهش سر بزنيم.........البته تا جايي كه تونستيم رفتيم ولي اميرسام رو نميزاشتن ببريم بالا نوبتي نگه داشتيمش.........بيچاره بابا نوروز خيلي اذيت شد........هر بلايي بگي سرش اومده تو اين مدت....بنده خدا چهار بار فقط بيهوش شد........ولي خدارو شكر به خير گذشت
  • بالاخره اسباب كشي كرديم تموم شد ولي هرچي ميخريم و تميز ميكنيم وميچينيم...........بازم  تمومي نداره ...........فقط دلم به اين خوشه كه دم عيده و يه دفعه  خونه تكوني  و اسباب كشي باهمه........ولي دم عيد درست نميشه مرخصي گرفت.....سر باباييم شلوغه درست نميشه كارا رو انجام بده....
  • راستي  مهد كودك هفته پيش بود ازتون عكس گرفت واسه عيد ومن وبابايي هم تو همون درگيري اسباب كشي رفتيم واست لباس خريديم .........خوبه حداقل مجبور شديم جلوتر واست لباس بخريم و نمونيم تا شب عيد.......عكس هاي عيدتم ميزارم برات تا يادگاري بمونه برات..........قربونت برم عاشق كتي شده بودي كه برات خريديم همش ميگفتي اينو بخر.........بزور از تنت در آورديم......عين نديده ها هر وقت ميريم خريد با همون لباس و هرچيزي كه برات خريديم مياي از مغازه بيرون........وقتي واست خريد ميكنم انگار يه باري از دوشم برداشتم
  • راستي پسر گلم خيلي خوب شده خدارو شكر 80-90 درصد مواقع كه جيش و پي پيش رو ميگه........خيلي آروم تر شده........مهربون تر ....زياد جيغ و داد نميكنه.........غذاشو راحت تر ميخوره.......خوابش هم همين طور

.......البته يه چيزي كه بهش رسيدم اينه كه تا به حال اشتباه ميكردم ...........من وقتي ميومدم از سركار خونه همش به اميرسام ميرسيدم و دنبال غذا  دادن و....بودم مي خواستم واسش كم نزارم و يه جورايي از صبح نبودنم رو واسش جبران كنم ........تو جريان اسباب كشي .......انقدر سرمون شلوغ ميشد...ناهارش دير ميشد  ..ديگه خودش به حرف ميومد و ميگفت مامان به به ايخام.........قربونزبون شيرينت كه خيلي بهتر شده و ديگه راحت تر خواسته هاتو ميفهمم.........خودتم كمتر اذيت ميشي........در مورد خوابت هم انقدر خسته مي شدي كه خودت ميخوابيدي و ديگه به زور خوابيدن نميرسيد..........الان به اين نتيجه رسيدم كه حساس بودن تو هر چيزي فقط كارو خراب تر ميكنه و نتيجه عكس داره.............

نميدونم بتونم تا عيد بازم بنويسم يانه ولي اميدوارم سال 92 سال خيلي خوبي باشه و با سلامتي و خوشحالي همرا باشه...........براي همه دوستاي خوبم و خانوداه خودم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

الهام
22 اسفند 91 8:57
نگار جون خونه جدید مبارک، آرزو می کنم بهترین لحظات رو تو خونه نو تجربه کنی .دوست دارم عزیزم


مرسي دوست خوبم
هميشه دوست دارم
نیلوفر
29 اسفند 91 1:53
______¤¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤---------------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤-------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-----------------------¤¤¤ __¤¤¤¤¤--------------سلامی به گرمی خورشید---------------¤¤¤ _ ¤¤¤--¤¤¤------------------------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤------------------------------------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤--در سراشیبی که نامش زندکیست------------------------------¤¤¤ ¤¤¤------باهمه بیگانگیها میروم------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤----------در سکوت سرد غمگین زمان------------------------------¤¤¤ ¤¤¤--------------بی هدف بی یار و تنها میروم------------------------¤¤¤ _¤¤¤----------------در سراشیبی که نامش زندگیست------------¤¤¤ __¤¤¤------------------می روم شاید که در دشت بزرگ--------¤¤¤ ____¤¤¤-------------------باز یابم آنچه را گم کرده ام--------¤¤¤ ______¤¤¤------------------موفق باشی-----------------¤¤¤ _________¤¤¤------پیشاپیش نوروز---------¤¤¤ ____________¤¤¤¤¤¤--مبارک باد--¤¤¤¤¤¤ _____________¤¤¤--------------------------¤¤¤ ________________¤¤¤-------بای-----¤¤¤
نیلوفر
17 فروردین 92 16:33
▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒▒▒▒▓▒▒▓▒▒▒▒ ▒▒▒▒▓▒▒▓▒▒▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒ ▒▓▒▒▒▒▒▒▒▒▓▒ ▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▒▒ ▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒سلااااااااااااااااااااممممممممم سال نو مبارک مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اپییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم